سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی هوش هیجانی
پکیج آموزشی درمانی هوش هیجانی در 69 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 150 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 69
پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

پکیج آموزشی درمانی هوش هیجانی در 69 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

 

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 15 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر:

 

جلسه اول :

آشنایی با دانش آموزان، اجرای پیش آزمون

جلسه دوم :

 

توضیح دادن در رابطه با هیجان های اصلی و کشیدن شکل هر هیجان بصورت ، صورتک های مختلف توسط دانش آموزان روی کاغذ و تابلوی کلاس و همچنین نشان دادن حالت های چهره ای هر هیجان بصورت گروهی در کلاس توسط دانش آموزان .

 

جلسه سوم :

 

آموزش فن رها سازی هیجان هدف این جلسه بود . به دانش آموزان ، آموزش داده شد در هنگام بروز حالت های هیجانی منفی مانند عصبانیت ، غمگین و بخش یا زمانی که احساس لجاجت و حسادت را تجربه می کنند برای حس خود نامی انتخاب کنند و با بستن چشم های خود سعی بر حس کردن آن در وجود خود را داشته باشند . سپس از فن رها سازی هیجان که شامل نواختن ضربه های آرام به نواحی خاصی از بدن توسط انگشت می باشد . ( مانند بین دو ابرو ، بیرون گوشه های چشم ، روی استخوان گونه و ... ) استفاده کنند . کودکان آموزش داده شد که نفس عمیق بکشند و در هنگام ضربه زدن به مشکلشان فکر کنند و به نقاط مورد نظر به آرامی ضربه وارد کنند و با دم و بازدم های عمیق مشکل خود را به بیرون پرتاب کنند .

 

فسمتی از مبانی نظری پکیج:

هوش

 

اگرچه هوش از موضوعاتی است که در حوزه روانشناسی بسیار مورد بحث قرار گرفته است، تعریف استانداری درباره آن وجود ندارد . شاید بتوان به صورت کلی هوش را توانایی آموختن و کاربرد مهارتهایی تعریف کرد که برای سازگاری موفقیت آمیز با نیازهای فرهنگ و محیط فرد لازم است .

 

روانشناسان برای انسان 3 نوع هوش را تعریف کرده اند .

 

1 – هوش شناختی

2 – هوش هیجانی

3 – هوش معنوی

نظریه گاردنر درباره هوش چندگانه ، دیدگاه سنتی هوش و توانایی ذهنی را در زمینه تعلیم و تربیت و علوم شناختی دگرگون ساخته و روش ها و برنامه های آموزشی را تحت تاثیر قرار داده است .

بسیاری از معلمان و برنامه ریزان آموزشی ، نظریه گاردنر را در راهبردهای تدوین و برنامه ریزی محتوای درسی مورد توجه قرار داده و در اغلب موارد این دیدگاه را در فرایند یاددهی – یادگیری به گونه ای موثر به کار برد هاند . برای سنجش انواع هوش ، پرسشنامه و ابزارهایی ساخته شده است که در فرایند آموزش و پرورش مورد استفاده قرار می گیرد . از جمله این ابزارها می توان به آزمون هوش چندگانه کودکان اثر نانسی فیرز[1] و هوش چند گانه که در سال 1999 مکنزی[2] آن را تدوین کرده است و به پرسش نامه های هوش چندگانه هرمز و دو گلاس[3] اشاره کرد .

ویلیامز[4] ، بلایت[5] و همکاران 5(1996) در اثر مشترک خود با عنوان « هوش عملی برای مدرسه » این سازه را به عنوان درک شخص از انتظارات مدرسه و توانایی پاسخدهی مناسب به این انتظارات تعریف کرده اند ، که در مراحل رشد ، از کودکی تا میانی و تا آغاز نوجوانی رشد می کند . آنان در یک پژوهش نشان دادند که هوش عملی برای مدرسه را می توان با آموزش افزایش داد و بدین ترتیب دانش آموزان را در بهبود عملکرد تحصیلی کمک کرد . برای بررسی بهتر انواع هوش های مطرح شده ، می توان الگویی ساده بدست داد که نشان دهنده ارتباط میان سطوح هوش باشد .

به سخن دیگر ، برای درک و ارتباط بهتر برنامه ی درسی با پدیده ی هوش ، می توان از ساختارهای هرمی کمک گرفت که در آن سطوح مختلف هوش با یکدیگر تعاملی ویژه دارند .

1.اقتباس از هوش هیجانی؛ تالیف دکتر فیروزه سپهریان از دیوید باومن[6]

ایده های این لگو آن است که مانند نوزادان، نخستین محور تمرکز انسان، بدن(PQ)[7] است . پس از آن،مهارتهای زبان شناختی و درکی گسترش می یابد (IQ) و نکات کلیدی برنامه درسی مدارس می شود . سپس، مهارتهای ارتباطی اولیه، در فرد، رشد می کند (EQ) ؛ اما برای بسیاری از افراد، هوش هیجانی، تنها پس از پدید آمدن نیاز به بهبود و پیشرفت در فعالیت هایشان مورد توجه قرار می گیرد . هوش معنوی(SQ)[8] نیز هنگامی مهم می شود که فرد بدنبال هدف و معنا است و از خود می پرسد که این همه آن چیزی است که وجود دارد ؟

پرسشی که از زمان کودکی به شکلهای گوناگون برای آدمی مطرح می شود و او در جستجوی پاسخ قانع کننده به آن است با توجه به سطوح مختلف هوش ذکر شده در بالا ، می توان دریافت که این سطوح تعاملی ویژه با یکدیگر دارند . برای نمونه ، فرد به بخش های مهم و بنیادی EQ نیاز دارد تا رشد معنوی او با موفقیت آغاز شود ، سازه های خودآگاهی هیجانی و همدلی، شالوده و پایه های بسیار استوار برای ورود به هوش معنوی پی ریزی می کنند . با این مهمه ، هنگامی که رشد معنوی آغاز می شود، بازخورد مثبت آن، وضعیت مهارتهای EQ است و در یک چرخه ، تربیت بیشتر EQ تقویت بیشتر SQ را در پی دارد . ( افتخار ، 1390 )

ابتدا تعریف مختصری از هوش شناختی بیان می کنیم و سپس به تفاوت میان هوش شناختی و هوش هیجانی می پردازیم .

 


[1] - Fairs

[2] - Mackenzie

[3] - Harms & Douglas

[4] - Williams

[5] - Blythe

[6] -Bavman

[7] - Physical quotient (PQ)

[8] -Spiritual quotient(SQ)

 

 

مفهوم هوش هیجانی :

سالووی و مایر یک تعریف تجدید نظر شده و پیچیده تری را از هوش هیجانی ارائه نمودند . در این تعریف چهار بعد برای این سازه در نظر گرفته شده است :

1 – احساس و ابراز هیجان

2 – تسهیل تفکر توسط هیجانات

3 – فهم و تحلیلی هیجان ها

4 – تنظیم بازبینی هیجانات

بنابراین تعریف می توان کفایت های مرکزی درگیر در هوش هیجانی را شامل : ابراز هیجان در خود و دیگران فهم این هیجان ها و اداره هیجان ذکر نمود .

گلمن هوش هیجانی را توانایی برانگیختگی خود، پایداری در مواقع شکست ، توانایی کنترل انگیزه های ناگهانی ( تکانه ها ) و تمایلات ، به تاخیر انداختن و ارضاء تمایلات ، توانایی نظم بخشیدن به حالتهای روحی و توانایی اصرار ورزیدن و امیدواری می داند .

این نظریه اعتقاد دارد آنچه که می تواند پیش بینی کننده موفقیت و سلامت روانی فرد در آینده باشد توانایی هوش هیجانی است .

چهار بعدی که سالووی و مایر برای هوش هیجانی ذکر کرده بودند در اصلاحیه ای از طرف گلمن به چهار حوزه به شرح زیر تبدیل شد .

1 – آگاهی از هیجانات خود

2 – مدیریت هیجانات خود

3 – شناسایی هیجانات دیگران

4 – تنظیم روابط خود با ددیگران

مایروسالووی در کتاب بار – ان و پارکز هوش هیجانی را تحت عنوان سه معنی بررسی نموده اند . این سه معنی عبارتند از :

1 – هوش هیجانی به معنی طرز تفکر یک عصر یا دوره

2 – هوش هیجانی به معنی شخصیت

3 – هوش هیجانی به معنی توانایی ذهنی

هوش هیجانی به معنی طرز تفکر یک عصر یا دوره اولین و کلی ترین معنی هوش هیجانی است ، روحیه ای که در یک عصر یا دوره وجود دارد و عبارتست از خصوصیات فرهنگی – معنوی یا احساسی که یک دوره را مشخص می کند .

طرز تفکرهای یک دوره متعدد در هم تنیده اند . به نظر مایروسالووی هوش هیجانی یکی از این طرز تفکرهای این عصر می باشد و لذا اولین معنی هوش هیجانی جنبه فرهنگی و سیاسی دارد .

هوش هیجانی به معنی شخصیت بیشتر جنبه مردمی داشته و به یک بسته خصوصیات شخصیتی اشاره می کند که برای موفقیت در زندگی مهم می باشد با بررسی بعضی از نظریه های شخصیت مانند الگوی پنج عاملی مک کری در می یابیم که فاکتورهای هوش هیجانی مانند عامل های تشکیل دهنده شخصیت می باشند .

روان رنجور خویی ( نگران ، ناایمن ، عصبی ) ، خوشایندی ( خوش قلب ، ساده دل ، مورب ) ، برونگرایی ( پرحرف ، لذت جو ، با محبت ) ، وظیفه شناس ( با دقت ، قابل اعتماد ، منظم ) گشادگی ( مبتکر ، مستقل ، سازنده ) در مقایسه بعضی از نظریه های دیگر هوش هیجانی تنها به عنوان یکی از سازه های شخصیت در نظر گرفته می شود . با توجه به وسعت شخصیت و بخش های آن هیجان و انگیزش کل شخصیت را در بر نمی گیرد .

هوش هیجانی به معنی توانایی ذهنی به نظر مایر و سالووی مناسب تر به نظر می رسد . رویکردهای علمی هوش هیجانی را بیشتر با عبارت توانایی ذهنی تعریف می کنند و آن اشاره به یک دسته توانایی هایی دارد که در پردازش اطلاعات هیجانی بکار می رود . (فریدمن، 2003)

 

 





نویسنده : عباس کاظمی
تاریخ : پنج شنبه 94/11/22
 


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 267375

 
بنر 120 * 240